با نظریه پرداز آمریکایی و مهمان همیشگی رسانه ملی چقدر آشنا هستید؟ منتقد سرسخت سیاست های آمریکا چه مواضعی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارد؟ چرا یک متفکر ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی در درون آمریکا با کوچکترین مانعی از سوی لابی یهودی مواجه نشده است؟
نوام (نُعام) چامسکی در فضای آکادمیک بیش از هر عنوان دیگری، متخصص و صاحبنظر درزمینهٔ زبانشناسی است. وی دارای درجه دکتری در رشته زبانشناسی از دانشگاه پنسیلوانیا و از نظریهپردازان مهم در این رشته است؛ اما چامسکی بهجز تخصص در حوزه زبانشناسی، طی سال ها به یکی از صاحبنظران و منتقدان فعال سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. منتقدی که تندترین انتقادات را به سیاست های آمریکا دارد، در برابر یهودیان و اسرائیل سکوتی همراه با تأیید داشته و در مورد ایران نیز متأسفانه پیرو سیاستهای خصمانه دولت ایالاتمتحده بوده است.

روشنفکر آمریکایی ، نوام چامسکی در 23 اکتبر 2006 برای سخنرانی در دانشگاه کاتولیک به پرو سفر کرد.

این روشنفکر و متفکر آمریکایی در زمان ناآرامی های پس از انتخابات سال 88، با حمایت از معترضان به نتایج انتخابات و حرکتهای غیرقانونی و ساختارشکنانه آنها، "شجاعت و پایداری" معترضان را"تحسینبرانگیز" خواند و با دخالتی آشکار در مسائل داخلی کشور، نتایج انتخابات ایران را بیاعتبار دانست.

چامسکی در برنامه ای تحت عنوان « چرا عراق ؟ » در دانشگاه هاروارد درباره موضوع جنگ عراق با دانشجویان این دانشگاه بحث و گفتگو کرد. این جلسه در تاریخ 4 نوامبر 2002 برگزار شده است.

هوگو چاوز در شصت و یکمین مجمع عمومی سازمان ملل بین سخنرانی خود یک کپی از پروژه امپراتوری آمریکا( پروژه ای که آمریکا سعی دارد به وسیله محققان چپ گرای خود مانند نوام چامسکی، بر جهان سلطه داشته باشد) نشان داد و به تحلیل این برنامه پرداخت.

چامسکی در مراسمی که در دانشگاه آمریکایی بیروت برگزار شده بود ، سخنرانی کرد.

نوام چامسکی،زبانشناس آمریکایی در سخنرانی خود در کلیسای ریور سایدبه موضوع بحران جهانی اقتصاد و دخالت نظامی آمریکا در خاورمیانه و جنوب آسیا پرداخته بود. این سخنرانی که تحت عنوان « بحران و امید » در 12ژوئن 2009 در نیویورک برگزار شده بود.
آورام نوام چامسکی در سال 1928 و همزمان با شروع بحران مالی آمریکا در خانواده ای یهودی به دنیا آمد اما بعدها آتئیست (بی خدا یا کافر) شد. پدر و مادر وی از یهودیان مهاجر روسی به آمریکا بودند و پدرش استاد زبان عبری در آموزشکده گراتز بود.چامسکی فعالیت و نظریه پردازی در سیاست را از 10 سالگی و با انتشار یک روزنامه دانش آموزی با محوریت فاشیسم و جنگ داخلی اسپانیا، آغاز کرد.همزمان با جنگ جهانی دوم، چامسکی وارد دانشگاه پنسیلوانیا شد و به بررسی تاثیر زبانشناسی بر جامعه پرداخت و بدین ترتیب مقدمات ورود وی به عرصه جامعه شناسی نیز فراهم شد.

ارتباط با گروه های صهیونیستی و سکونت در سرزمینهای اشغالی
چامسکی در سال 1949 باکار ول شاتر ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود. چامسکی و همسرش در فاصله زمانی بین اتمام دوره ارشدی و آغاز دوره دکتری، در یک دهکده اشتراکی –موسوم به کیبوتص – در فلسطین اشغالی اقامت داشتند.چامسکی در خانواده ای یهودی و با فرهنگ یهودیان رشد یافت. پدر و مادر وی جزو یهودیان اوکراین و بلاروس امروزی بودند که به دست آلمان نازی اخراج شدند و به مناطق تحت تسلط صهیونیستها پیش از اعلام تشکیل دولت یهودی در فلسطین اشغالی و سپس به آمریکا مهاجرت کردند.

در دهه 1940 میلادی چامسکی به گروههای فعال صهیونیستی پیوست. گروههایی که اکنون از آنها با عنوان گروههای ضد صهیونیستی یاد میشود. چراکه این شاخه از یهودیان اسرائیل، مخالف تشکیل دولت یهودی بودند و گرایشی سوسیالیستی داشتند. شاخه یادشده که چامسکی در آن نقش یک رهبر را ایفا میکرد به تشکیل دولت سوسیالیست فلسطین با همکاری اعراب و یهودیان و زندگی در کنار یکدیگر معتقد بودند.به عبارت دیگر، گروه های موردنظر که چامسکی در آن فعالیت میکرد، به بنیانهای اعتقادی یهود مبنی بر سرزمین موعود و دولت بزرگ یهودی وفادار بودند اما مدل موردنظر آنها بهگونهای بود که فلسطینیان نیز زیر پرچم این دولت زندگی میکردند و اعتقادی به اخراج آنها به شکل امروزی صهیونیستها نداشتند. به همین دلیل وی به یکی از منتقدان اسرائیل تبدیل شد اما برخلاف آنچه انتظار میرفت مورد هجمه صهیونیسم و لابی آن قرار نگرفت.

البته چامسکی درجایی دیگر در خصوص تشکیل دولت یهودی اینگونه ابراز نظر می کند: "من در دهه 40 یکی از رهبران جوان در گروههای صهیونیستی بودم که خواهان تشکیل دولت دو ملتی در سرزمین فلسطین بودیم، اما پس از اعلام رسمی تشکیل دولت یهودی احساس کردم که این دولت باید از تمام حقوق کشورها و دولتهای دیگر برخوردار باشد؛ نه کمتر و نه بیشتر."تنها موردی برخورد اسرائیل با چامسکی، جلوگیری از سخنرانی وی در دانشگاه "بیرزیت " در رام الله بود. چامسکی که برای سخنرانی به این دانشگاه اسرائیلی در سرزمینهای اشغالی دعوت شده بود، پس از حضور در این دانشگاه، با ممانعت مسئولان دانشگاه برای سخنرانی مواجه شد. مسئولان علت لغو این سخنرانی را نگرانیهای امنیتی اعلام کرده بودند. آنها معتقد بودند سخنان چالشی و انتقادات چامسکی میتواند موجب تشنج در دانشگاه شود.

آثار و نظریات چامسکی
چامسکی در پاسخ به سؤالات بسیاری که درباره آتئیست (کافر) شدنش از وی پرسیده شده می گوید:
لقبی که در اینجا به من داده میشود "آتئیست سکولار" است، اما من خودم را نمیتوانم به صراحت "آتئیست" بخوانم، چرا که بهطور کامل و دقیق مشخص نیست که چه چیزی را از من خواسته اند تا انکار کنم. من به شخصه معنای "آتئیست" را نمیدانم و وقتی از من در مورد آتئیست بودنم سؤال میشود باید ابتدا بپرسم معنای "آتئیست" چیست؟
چامسکی درجایی دیگر و صراحتاً با زیر سؤال بردن وجود باری تعالی و در پاسخ به سؤالی دیگر در این زمینه میگوید: آن چیزی که میگویند من به آن اعتقاد ندارم چیست؟! تا زمانی که پاسخ این سؤال مشخص نشود، سؤال در مورد آتئیست بودن من بی معناست. نمیدانم چطور میشود فردی را که نمیداند به چه چیزی باید اعتقاد داشته باشد یا چه چیزی را انکار کند، بیخدا نامید...!

چامسکی: "آن چیزی که میگویند من به آن اعتقاد ندارم چیست؟!"
درست است که چامسکی در زمینههای مختلف زبانشناسی، سیاسی و اجتماعی صاحبنظر و متفکری برجسته است اما علم و دانش و احاطه چامسکی وی را به سمت تعالی معنوی نهتنها سوق نداده، بلکه بهنوعی یأس و پوچی فلسفی نسبت به خلقت و آفرینش رسانده است و این سرگشتگی را در بسیاری از نظریات وی میتوان دید.چامسکی به آموزههای مسیحیت و بخشهایی از انجیل نیز انتقاداتی دارد اما از سوی دیگر، خود را فردی ضد مذهبی نیز نمیداند.
نوام چامسکی ازجمله مخالفان سیاستهای جنگطلبانه آمریکا بوده و هست و جوایز صلح بسیاری نیز از آن خود کرده است. هم در حوزه آکادمیک و هم در زمینه فرهنگ عامه، وی طی دهههای گذشته اعتبار بسیاری بهعنوان یک متفکر و صاحبنظر کسب کرده است.از جمله انتقادات جدی چامسکی، اعتراض به جنگ های ویتنام، افغانستان و عراق بوده است. وی از جمله حامیان نظریه آنارشیسم - هرج و مرج طلبی سیاسی - بوده که البته آن را با گرایش به نقش اتحادیه های کارگری در اداره جامعه به آنارکو - سندیکالیسم - نظام سیاسی بدون دولت مرکزی مقتدر و با محوریت اتحادیه های کارگری - تلفیق کرده است.چامسکی بیش از یکصد و نود کتاب در رشته های زبانشناسی، جامعه شناسی، سیاست، روابط بین الملل و ... تالیف، گردآوری و ترجمه کرده است. کتاب های این متفکر آمریکایی در بسیاری در کشورهای جهان به مرجع علمی دانشگاه ها و مراکز آموزشی و آکادمیک تبدیل شده است. در دانشگاه های معتبر ایران و در حوزه علوم انسانی نیز کتب چامسکی در رشته های مختلف به عنوان مرجع و جزء کتب درسی معرفی و تدرسی می شود.

چامسکی و هولوکاست
نوام چامسکی را باید بدون شک شخصیتی هوشمند و پیچیده دانست. مواضع و اظهارات چامسکی همواره بگونه ای بوده است که مورد استناد همه طرف ها و سلیقه ها – اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... – بوده اما به خودی خود مؤید هیچ یک نیست و نظریات سیاسی – اجتماعی وی بسیار هوشمندانه طراحی شده است. چامسکی همواره منتقد سرسخت سیاست های دولت های مختلف ایالاتمتحده بوده و همواره در قامت یک منتقد در رسانهها ظاهرشده است، اما هیچگاه انتقادات وی از حد مشخصی فراتر نرفته و مورد اعتراض و واکنش مقامات این کشور نبوده است.
چامسکی که خود یهودی الاصل بوده و حتی در فلسطین اشغالی نیز سکونت داشته و عضو گروههای صهیونیستی بوده، درعینحال از منتقدان تشکیل دولت یهودی بوده است. مسئله هولوکاست نیز ازجمله مواردی است که چامسکی در اظهار آن بر روی لبه تیغ راهرفته است.این صاحبنظر حوزههای مختلف در مورد هولوکاست و کشتار یهودیان، بدون پرداختن به اصل واقعه هولوکاست که یهودیان تأکید و حساسیت بسیاری بر آن دارند، به طرز ماهرانه ای به حواشی و فضای کلی جنگ جهانی و پس از آن میپردازد.یکی از زمینههای تخصص چامسکی تاریخ و بویژه تاریخ معاصر جهان است. این متفکر یهودی اما در خصوص هولوکاست 6 میلیون یهودی که یهودیان آن را از یکسو واقعیتی تاریخی میخوانند و از سوی دیگر اجازه هیچگونه تحقیق و بررسی را نمیدهند، مبهم و محافظهکارانه سخن میگوید. وی در پاسخ به سؤالی در مورد هولوکاست اینگونه پاسخ میدهد:
"من در آن زمان یک نوجوان بودم و در اجتماع یهودیان آمریکا زندگی میکردم. این مسئله –هولوکاست – تا مدتها در میان یهودیان ساکن آمریکا مطرح نبود و حتی در میان یهودیان ساکن فلسطین نیز شناختهشده نبود. اما نکته مهم این است که در سالهای 1943 و 1944 به دلیل وجود فضای جنگ، شرایط بسیار بد و فضای وحشت بر کل جهان حاکم بود. تا سال 1945 و با ورود به وزارت خارجه و شورای روابط خارجی آمریکا با مطالعات انجامشده از سال 1939 تا 1945 آشنا شدم که برای جهان پس از جنگ جهانی طراحیشده بود. در این مطالعات بهطور کامل و با ذکر جزئیات آنچه باید بعد رخ دهد مطرحشده بود. قرار بر این بود که آمریکا قدرت مسلط جهانی شود و بریتانیا به حاشیه رانده شود...در سال 1942 کاملاً مشخص بود که ژاپن در جنگ شکست خواهد خورد... و شما شاهد آنچه رخ داد بودید و هولوکاست نیز در پشتصحنه در جریان بوده است. میتوان داستان وحشتناکی را که در جریان بود مشاهده کرد، اما ابعاد حقیقی آن قابلفهم نبود."

چامسکی در اینجا جملهای را ذکر میکند که با اندکی تحلیل میتوان به سرنخهای جالبی در مورد هولوکاست از منظر یک یهودی دستیافت:" پس از پایان جنگ دیگر سؤال و ابهامی در مورد واقعه باقی نماند و همهچیز روشن بود و بسیاری از یهودیان همچنان در اردوگاههای پناهجویان تا سالها بعدازآن جان خود را از دست میدادند."چامسکی در اینجا با ذکر اینکه یهودیان در اردوگاههای پناهجویان پس از جنگ جهانی نیز – به دلایلی ازجمله بیماری، گرسنگی و سرما – جان خود را از دست میدادند، یکی از اصلیترین ادعاهای یهودیان را که معتقدند 6 میلیون یهودی طی سالهای 1944 و 1945 در اردوگاههای کار اجباری یا اتاق های گاز کشته شده اند، صراحتاً تایید نمی کند. در واقع وی به گونه ای هوشمندانه هم کشته شدن تعداد زیادی یهودی را تایید می کند و هم هولوکاست مورد نظر صهیونیستها را صراحتاً تایید نمیکند تا در هیچیک از دو جناح تایید کنندگان یا تکذیب کنندگان هولوکاست طبقهبندی نشود.
چامسکی یهودی در راستای نظریات نهچندان همراستای خود، در مورد تشکیل دولت یهود و رژیم جعلی اسرائیل نیز اینگونه نظر میدهد و عجیبتر از همه اینکه چندان مورد هجمه صهیونیستهای تندرو و لابی اسرائیل در آمریکا نبوده است:تشکیل دولت یهودی پس از جنگ جهانی یک تراژدی بود. به نظر من تشکیل دولت یهودی اشتباه بسیار بدی بود و همراهان من در گروههای یهودی در آن زمان همگی از این رویداد بهعنوان یک تراژدی یادکردند. البته احساسی دوگانه بود. چراکه درعینحال امید داشتیم مسئله فلسطینیان و اجتماع یهودیان به ثبات برسد؛ اما این تصمیم – تأسیس اسرائیل - اساس اشتباه بود."چامسکی در ذکر دلیل خود برای اشتباه خواندن تشکیل دولت یهودی، به کشورهای اسلامی نیز حمله میکند و با زیر سؤال بردن ادیان الهی بر تشکیل حکومت لائیک تأکید میکند:" من به این دلیل با تشکیل دولت یهودی مخالف بودم که معتقدم در یک دولت نباید برای بخشی از جمعیت آن برتری قائل شد؛ و به همین دلیل با اسلامی شدن دولت پاکستان نیز مخالف هستم؛ و همینطور با مسیحی شدن دولت آمریکا که در آن جمعیت به دو بخش مسیحی و غیر مسیحی تقسیم شوند."
چامسکی؛ منتقد مورد استناد در رسانههای جمهوری اسلامی
یکی از نکاتی که باید موردتوجه قرار گیرد، اعتماد و استناد "ویژه" رسانههای داخلی به اظهارات چامسکی بهویژه مواضع انتقادی در برابر دولت آمریکاست. گرچه چامسکی منتقد همیشگی سیاستهای آمریکا بوده و بعضاً انتقادات تند و بیپردهای بر ضد دولت داشته و اتفاق آن را از میز خطابههای مشهور وابسته به سهامداران صهیونیست ابراز کرده است، اما تحت تأثیر و نفوذ لابیهای ضد ایرانی در آمریکا، نگاه چندان دوستانهای به ایران و ملت ایران نداشته است.

چامسکی نیز در مواضعی متأثر از لابی یهودی و مانند سیاستمداران و مقامات آمریکا ایران را
مهمترین تهدید سیاست خارجی آمریکا واصلیترین بحران پیش روی دولت اوباما میداند.
وی با مستبد خواندن نظام جمهوری اسلامی، حکومت ایران را تهدیدی برای مردم خود نیز معرفی کرده است. وی تهدید ایران را تهدیدی رو به گسترش میداند چراکه معتقد است ایران در تلاش است تأثیر خود در منطقه را افزایش دهد و تصریح میکند در برنامه 5 ساله جاری این کشور نیز تبدیلشدن ایران به قدرت اول منطقه صراحتاً ذکرشده است.

استناد بیشازحد رسانههای داخلی به نظریات چامسکی بدون شناخت کامل از نظریات و پیشینه وی
حمایت از نامه اکبر گنجی به دبیر کل سازمان ملل
نویم چامسکی یکی از امضاکنندگان نامه منافقانه اکبر گنجی به بهابرگ که متن دبیر کل سازمان ملل در سال 2009 بود. اکبر گنجی، روزنامهنگار و نویسنده خارج نشین، در سال 2009 و پس از انتخابات ریاست جمهوری طی نامهای به دبیر کل سازمان ملل، انتخابات و نظام سیاسی ایران را ناعادلانه، غیرآزاد و غیررقابتی خوانده بود.گنجی در نامه خود با حمله به ارکان نظام جمهوری اسلامی، از رهبری تا قانون اساسی و قوای سهگانه، آنها را دیکتاتوری و بدون اراده مردمی عنوان کرد. گنجی باوجود آگاهی از تعدد انتخابات در ایران پس از انقلاب، با ژستی خائنانه تمام سازوکارهای انتخابات در کشور را زیر سؤال برده و همگی را تلویح انتصابی و دستنشانده تعبیر کرد.

چامسکی واکبر گنجی در جمع خوانندگان و عناصر ضد ایرانی در نیویورک
محتوای نامه گنجی به دبیر کل سازمان ملل سراسر اتهام و ایراد به قانون اساسی کشور، ولایتفقیه و رهبر انقلاب و عناد با کلیت نظام جمهوری اسلامی – و نه انتقاد به بخش هایی از آن – بود. نوام چامسکی از جمله حامیان اعتراضات ساختارشکنانه و خارج از چارچوب قانون پس از انتخابات سال 88 بود. پس از خود اکبر گنجی و یورگن هابرماس، نوام چامسکی سومین امضا کننده این نامه بود که 265 شخصیت سیاسی و علمی جهان آن را امضا کرده بودند. وی در آن زمان اعلام کرده بود که سعی می کند به اعتصاب غذای گنجی در برابر سازمان ملل بپیوندد.

این روشنفکر و متفکر آمریکایی در زمان ناآرامی های پس از انتخابات سال 88، با حمایت از معترضان به نتایج انتخابات و حرکتهای غیرقانونی و ساختارشکنانه آنها، "شجاعت و پایداری" معترضان را"تحسینبرانگیز" خواند و با دخالتی آشکار در مسائل داخلی کشور، نتایج انتخابات ایران را بیاعتبار دانست. چامسکی همچنین در روز اول مرداد 2009 از ماساچوست – محل سکونتش – به نیویورک رفت تا در تجمع ضدانقلاب در برابر سازمان ملل حاضر شود.مواضع چامسکی در قبال مسئله هستهای ایران و تهدید اسرائیل نیز در نوع خود جالب است. وی در خصوص تهدید اسرائیل و برنامه هستهای ایران معتقد ایران تهدیدکننده امنیت جهانی نیست و فشارها و تهدیدهای اسرائیل در شرایطی که این رژیم خود مجهز به سلاح هستهای است بههیچوجه قابلقبول نیست. اما از سوی دیگر، چامسکی نظام ایران را نظامی سرکوبگر و خشونتطلب معرفی می کند و آن را در کنار حکومتهای دیکتاتوری عرب منطقه قرار میدهد.
مسئله جزایر سه گانه ایران نیز در کلام این منتقد دولت آمریکا، تعبیر به "اشغال" شده است. چامسکی در جای دیگری و در مصاحبه با نشریه کامن دریمز (Common Dreams) مالکیت ایران بر جزایر سه گانه را اشغال این جزایر توصیف می کند که در زمان محمدرضا پهلوی رخ داده است.به هر روی، چامسکی یک منتقد جدی و همیشگی آمریکا و اسرائیل بوده و هست و با وجود ابهامات بسیار در پیشینه انتقادات و مواضع وی، عقبه یهودی و صهیونیستی او و نظریات مذبذب در مورد جمهوری اسلامی ایران، با رعایت جانب احتیاط از نظرات وی استفاده کرد. استناد بیش از حد به اظهارات متفکرانی نظیر چامسکی که شائبه ساختگی بودن آن ها در راستای پرورش منتقدان داخلی و کنترل شده - که جزو سیاست های آمریکاست - وجود دارد، به دور از هوشمندی و تدبیر است.

چامسکی بیش از یکصد و نود کتاب در رشته های زبانشناسی، جامعه شناسی، سیاست، روابط بین الملل و ... تالیف، گردآوری و ترجمه کرده است. کتاب های این متفکر آمریکایی در بسیاری از کشورهای جهان به مرجع علمی دانشگاه ها و مراکز آموزشی و آکادمیک تبدیل شده است. در دانشگاه های معتبر ایران و در حوزه علوم انسانی نیز کتب چامسکی در رشته های مختلف به عنوان مرجع و جزء کتب درسی معرفی و تدرسی می شود.

نویم چامسکی یکی از امضاکنندگان نامه منافقانه اکبر گنجی به بهابرگ کی متن دبیر کل سازمان ملل در سال 2009 بود. اکبر گنجی، روزنامهنگار و نویسنده خارج نشین، در سال 2009 و پس از انتخابات ریاست جمهوری طی نامهای به دبیر کل سازمان ملل، انتخابات و نظام سیاسی ایران را ناعادلانه، غیرآزاد و غیررقابتی خوانده بود.گنجی در نامه خود با حمله به ارکان نظام جمهوری اسلامی، از رهبری تا قانون اساسی و قوای سهگانه، آنها را دیکتاتوری و بدون اراده مردمی عنوان کرد. گنجی باوجود آگاهی از تعدد انتخابات در ایران پس از انقلاب، با ژستی خائنانه تمام سازوکارهای انتخابات در کشور را زیر سؤال برده و همگی را تلویح انتصابی و دستنشانده تعبیر کرد.

یکی از نکاتی که باید موردتوجه قرار گیرد، اعتماد و استناد "ویژه" رسانههای داخلی به اظهارات چامسکی بهویژه مواضع انتقادی در برابر دولت آمریکاست. چامسکی نیز در مواضعی متأثر از لابی یهودی و مانند سیاستمداران و مقامات آمریکا ایران را مهمترین تهدید سیاست خارجی آمریکا واصلیترین بحران پیش روی دولت اوباما میداند. وی با مستبد خواندن نظام جمهوری اسلامی، حکومت ایران را تهدیدی برای مردم خود نیز معرفی کرده است. وی تهدید ایران را تهدیدی رو به گسترش میداند

در دهه 1940 میلادی چامسکی به گروههای فعال صهیونیستی پیوست. گروههایی که اکنون از آنها با عنوان گروههای ضد صهیونیستی یاد میشود. چراکه این شاخه از یهودیان اسرائیل، مخالف تشکیل دولت یهودی بودند و گرایشی سوسیالیستی داشتند. به عبارت دیگر، گروه های موردنظر که چامسکی در آن فعالیت میکرد، به بنیانهای اعتقادی یهود مبنی بر سرزمین موعود و دولت بزرگ یهودی وفادار بودند اما مدل موردنظر آنها بهگونهای بود که فلسطینیان نیز زیر پرچم این دولت زندگی میکردند و اعتقادی به اخراج آنها به شکل امروزی صهیونیستها نداشتند.

نوام چامسکی
آورام نوام چامسکی در سال 1928 و همزمان با شروع بحران مالی آمریکا در خانواده ای یهودی به دنیا آمد اما بعدها آتئیست (بی خدا یا کافر) شد. پدر و مادر وی از یهودیان مهاجر روسی به آمریکا بودند و پدرش استاد زبان عبری در آموزشکده گراتز بود.چامسکی فعالیت و نظریه پردازی در سیاست را از 10 سالگی و با انتشار یک روزنامه دانش آموزی با محوریت فاشیسم و جنگ داخلی اسپانیا، آغاز کرد.همزمان با جنگ جهانی دوم، چامسکی وارد دانشگاه پنسیلوانیا شد و به بررسی تاثیر زبانشناسی بر جامعه پرداخت و بدین ترتیب مقدمات ورود وی به عرصه جامعه شناسی نیز فراهم شد.