چرا اسرائیل توانسته است علیرغم معاهدات بینالمللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هستهای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامههای سازمان ملل قرار گرفته است؟ و چرا آمریکا تقریبا تمام آنها را وتو نموده است؟چه ارتباطی بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی است؟
چرا اسرائیل توانسته است علیرغم معاهدات بینالمللی تسلیحات بیولوژیکی، شیمیایی و هستهای را تولید نماید؟ چرا اسرائیل بیش از هر کشور دیگری در معرض قطعنامههای سازمان ملل قرارگرفته است؟ و چرا آمریکا تقریباً تمام آنها را وتو نموده است؟ چرا درحالیکه آمریکا خود مبتکر راهحل دو دولتی برای مناقشه اسرائیل و فلسطین است بااینوجود سد راه شناسایی فلسطین بهعنوان یک کشور مستقل در سازمان ملل میشود؟ چرا هماینک رابطهای عمیق بین کلیسای اوانجلیکی آمریکا و دولت صهیونیستی برقرار است؟
صهیونیسم مسیحی
صهیونیسم مسیحی اصالتاً یک جنبش سیاسی بین مسیحیان پروتستان بشارتی است که وجود رژیم اسرائیل را تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس و از جانب خدا دانسته و معتقد است که این کشور باید ازنظر اقتصادی، معنوی، سیاسی و فنّاورانه موردحمایت بیقید شرط قرار گیرد زیرا تشکیل دولت یهود در سرزمینهای فلسطین یکی از نشانههای ظهور مسیح است.
ریشههای این رابطه عمیق در اصلاحات پروتستانی قرار دارد که توجهات را بار دیگر معطوف به عهد عتیق و معاملات خدا با یهودیان معطوف نمود. تقریباً 1500 سال بعد، ارزیابی جدید از جایگاه یهودیت در برنامههای الهی ظاهر شد. در گزارش حاضر سعی میگردد تا نگاهی مختصر به کلیسای اوانجلیکی آمریکا، اعتقادات آن و چگونگی تکامل و نیز تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا انداخته شود.
اعتقاد به قریبالوقوع بودن آخرالزمان و بازگشت مسیح
در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم با بروز ناآرامیهای شدید در دو سوی آتلانتیک بدبینی بسیاری بر جوامع حاکم شد. جنگ استقلال آمریکا (1984-1975)، انقلاب فرانسه (1793-1789) و سپس جنگیهای ناپلئونی (1815-1809) بذر فرارسیدن آخرالزمان را در میان مردم پراکندند. بالأخص فتوحات ناپلئون و محدودیتهای شدیدی که وی برای دستگاه پاپ ایجاد نمود و نیز تلاش وی برای اتحاد اروپا و پادشاهی بر تمام این قاره باعث گردید برخی مفسرین دینی وی را دجال بنامند.

جنگهای دو سوی آتلانتیک باعث گردیدند تا
اعتقاد به قریبالوقوع بودن آخرالزمان در میان مسیحیان رواج یابد
برای مثال، چارلز فینی (Charles Finney) در سال 1935 پیشبینی نمود که مسیح ممکن است طی سه سال آتی ظهور نماید. جوزف میلر (Joseph Miller) بازگشت مسیح را 21 مارس 1843 اعلام نمود و چارلز راسل پیشبینی کرد که مسیح در سال 1914 پادشاهی خود را بنیان خواهد نمود. برای چندین سال متمادی پیشبینیهای راسل که در آنها متون مقدس با مسائل جاری پیوند دادهشده بودند در بیش از 1500 روزنامه در آمریکا و کانادا منتشر میگشتند. فردی به نام جان نلسون داربی (John Nelson Darby) با برگزاری اجلاسهایی در انگلستان و ایرلند بین سالهای 1826 تا 1833 باعث پذیرش این پیشبینیها از سوی اوانجلیکها شد.

جان نلسون داربی را میتوان پدر اوانجلیکانیسم آمریکا نامید
ترویج مسیحیت صهیونیسم در آمریکا
همانگونه که گفته شد بروز جنگها و ناآرامیهای شدید در دو سوی آتلانتیک باعث رواج افکار آخرالزمانی در میان مسیحیان بالأخص اوانجلیکها شد. در آمریکا نیز برای مثال در زمان جنگ استقلال این کشور، جرج سوم، پادشاه بریتانیا، بهصورت دجال ترسیم میگشت. داربی بین سالهای 1859 تا 1872 با سفرهای زیادی به اقصی نقاط آمریکا دیدگاههای خود در مورد کلیسای در حال افول و اسرائیل احیاء شده را ترویج داده و تأثیر زیادی بر اوانجلیکانیسم آمریکایی گذارد. در غیاب یک جنبش صهیونیستی یهودی، مسیحیت صهیونیستی از میان آموزههای وی سر برآورد.

گابلین، مودی، بلکاستون و اسکوفیلد
جزو معروفترین مبلغین مسیحیت صهیونیستی در دوران ترویج این نحله فکری شوم بودند
بدین ترتیب داربی در کنار اوانجلیکهای دیگری چون جیمز بروکز (James Brookes)، آرنو گابلین (Arno Gaebelein)، دی. ال. مودی (D. L. Moody)، ویلیام ای. بلکاستون (William E. Blackstone) و سی.آی. اسکوفیلد (C. I. Scofield) به ترویج آموزههای مسیحیت صهیونیستی در آمریکا پرداخت. فعالیتهای اوانجلیکها طی دو قرن ادامه یافته و با روی کار آمدن رؤسای جمهوری چون کارتر، ریگان و جرج بوش به اوج خود میرسد.
اما تولد دولت اسرائیل چه ربطی به آخرالزمان مسیحی دارد؟
صهیونیسم مسیحی اصالتاً یک جنبش سیاسی بین مسیحیان پروتستان بشارتی است که وجود رژیم اسرائیل را تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس و از جانب خدا دانسته و معتقد است که این کشور باید ازنظر اقتصادی، معنوی، سیاسی و فنّاورانه موردحمایت بیقید شرط قرار گیرد زیرا تشکیل دولت یهود در سرزمینهای فلسطین یکی از نشانههای ظهور مسیح است.

مسیحیان صهیونیستی تشکیل دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین را زمینهساز ظهور مسیح میدانند
صهیونیسم مسیحی معتقد است که برکت خدا با ملتهایی خواهد بود که در کنار اسرائیل میایستند و لعنت او با آنهایی که چنین نمیکنند. هفت ویژگی اساسی را میتوان در الهیات خاص مسیحیت صهیونیست برشمرد که هرکدام از آنها بر اساس کتاب مقدس قابل ارزیابی است. همه مسیحیانی که خود را بهنوعی مسیحی صهیونیست میدانند به همه این هفت اصل معتقد نبوده یا حداقل به یکمیزان به آن التزام ندارند. درهرصورت این هفت اصل خلاصهای از خصوصیات ممیزه صهیونیسم مسیحی در اختیار ما قرار میدهد که آن را از دیگر جنبشها متمایز میسازد:
1. روش تفسیری شدیداً تحتاللفظی از کتاب مقدس
2. قوم یهود بهعنوان قوم برگزیده خدا باقی میمانند
3. بازسازی و تصرف ارض موعود
4. اورشلیم، پایتخت انحصاری و ابدی یهودیان
5. بازسازی معبد یهودیان
6. ناسازگاری با اعراب و مسلمانان
7. بیم از وقوع آرماگدون
تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی آمریکا
دوران کارتر و شکوفایی دوباره
در نظر اوانجلیکها تشکیل دولت اسرائیل در سال 1948 بهمنزله تحقق پیشبینیهای کتب مقدس بود. "جنگ ششروزه" در سال 1976 نیز باعث افزایش چشمگیر علاقه اوانجلیکی به اسرائیل و صهیونیسم گشت. مجموعهای از رویدادها در سال 1976 صهیونیسم مسیحی را به خبر اول رسانههای آمریکایی تبدیل نمود. جیمی کارتر با معرفی خود بهعنوان یک مسیحی "دوباره متولدشده" حمایت جناح راست اوانجلیکی را کسب نمود. یک سال پسازآن در اسرائیل مانخیم بیگن و حزب افراطی لیکود به قدرت رسیدند. یک ائتلاف سه گانه بهتدریج بین راست سیاسی، اوانجلیکها و لابی یهود پدیدار گشت. در سال 1978، جیمی کارتر تصدیق نمود که اعتقادات صهیونیستی وی بر خطمشی آمریکا در خاورمیانه تأثیر گذارده است. وی طی سخنانی گفت:
"بازگشتی به سرزمینی مقدس که یهودیان چند صدسال پیش ازآنجا راندهشده بودند ... تأسیس دولت اسرائیل بهمنزله تحقق پیشبینی متون مقدس است."دهه 80 و روی کار آمدن جیمی کارتر در آمریکا و مناخیم بگین در اسرائیل بهمنزله تولد دوباره صهیونیسم مسیحی اوانجلیکی بود
بااینحال زمانی که وی باسیاستهای شهرکسازی اسرائیل مخالفت نمود حمایت صهیونیستها و اوانجلیکها را از دست داد و آنها نیز شروع به پشتیبانی از رونالد ریگان در انتخابات 1980 نمودند. انتخاب ریگان باعث قدرت گیری روزافزون جنبش صهیونیسم مسیحی شد.
ریگان و اوج قدرت صهیونیسم مسیحی
در دوران ریگان صهیونیستهای مسیحی مطرحی چون جری فالول (Jerry Falwell)، مایک اوانز (Mike Evans) و هال لیندسی (Hal Lindsey) نفوذ زیادی یافته و رابطه مستقیمی با اعضاء و رهبران کنگره برقرار نمودند. وی حتی در سال 1982 از فالول دعوت نمود تا در شورای امنیت ملی در مورد احتمال بروز یک جنگ آرماگدونی هستهای با روسیه کمونیستی صحبت نماید.
ریگان در سخنانی که در شماره آوریل 1984 روزنامه واشنگتنپست چاپ شد چنین گفت: "میدانید، زمانی که به پیشگوییهای پیامبران قدیمی در عهد عتیق رجوع کرده و علائم آرماگدون را میبینم، با خود میگویم که آیا ما نسلی هستیم که قرار است شاهد این واقعه باشد. نمیدانم که آیا شما اخیراً هیچکدام از این پیشگوییها را دیدهاید یا نه اما باور کنید این پیشگوییها زمانه ما را توصیف میکنند."

در دوران ریگان، صهیونیست مسیحیهای مطرحی چون
جری فارول، مایک اوانز و هال لیندسی نفوذ فراوانی یافتند
اگرچه رؤسای جمهور بعدی پیشفرضهای دینی ریگان و کارتر را نداشتند اما آنها نیز بهمانند اسلاف خود حمایت شدیدی از جنبش صهیونیسم به عمل آوردند.
صهیونیسم مسیحی در زمان معاصر
جان هاگی، پیامبر جدید صهیونیستهای مسیحی
کشیش جان هاگی، بنیانگذار و کشیش ارشد کلیسای کورنر استون (Cornerstone Church)، یکی از صهیونیست مسیحیان بسیار افراطی است که به نظر میرسد روح جری فالول [کشیشی که توهینش به پیامبر در شبکههای آمریکایی خشم مسلمانان جهان را برانگیخت] که در سال 2007 جان سپرد در وی حلول کرده است. کلیسای وی که در تگزاس قرار دارد بیش از 19000 عضو دارد. وی همچنین مدیرعامل یک "تلویزیون اوانجلیکایی جهانی" است که برنامههای خود را در 160 ایستگاه تلویزیونی، 50 ایستگاه رادیویی و هشت شبکه پخش نموده و به بیش از 99 میلیون در 200 کشور جهان دسترسی دارد. (پخش برنامه و تبلیغ آموزهها از طریق موعظههای تلویزیونی در میان مسیحیان صهیونیسم بسیار رایج بوده و به تلهونجلیکانیسم معروف است) وی در سال 2006 با حمایت 400 رهبر دیگر مسیحی سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" را بنیان نهاد.

جان هاگی، کشیش کلیسای کورنراستون؛ پیامبر جدید صهیونیسم یهودی
وی سال گذشته اعلام داشت: "من به مدت 26 سال جامعه اوانجلیکی را از تلویزیون بهپیش راندهام. انجیل کتابی حامی اسرائیل است. اگر یک مسیحی میگوید که "من به کتاب مقدس ایماندارم "، من میتوانم وی را یکی از حامیان اسرائیل سازم یا اینکه باید ایمان خود را رد نمایند." هاگی در مارس 2007 در نشست آیپک اعلام داشت: "اژدهای خفته صهیونیسم مسیحی بیدار شده است. هماکنون 50 میلیون مسیحی فریاد دولت اسرائیل را سر میدهند." وی در ادامه افزود: "هماکنون سال 1938 است. ایران آلمان است و احمدینژاد هیتلر جدید. ما باید تهدید هستهای ایران را متوقف نماییم و در کنار اسرائیل بایستیم."
فرضیه هاگی مبنی بر اینکه مسیحیان معتقد به انجیل حامی اسرائیل خواهند بود، هماکنون نظریه غالب در میان اوانجلیکیها است. جان هاگی در 19 جولای 2006 و در مراسم افتتاح سازمان "مسیحیان متحد برای اسرائیل" پس از پخش پیام جرج بوش و در حضور سه سناتور آمریکایی و سفیر اسرائیل گفت: "آمریکا باید در حمله نظامی پیشگیرانه به ایران به اسرائیل بپیوندد تا برنامه خدا برای اسرائیل و غرب را اجرا نماید... یک رویارویی آخرالزمانی با ایران که در کتب مقدس پیشبینیشده و منجر به ظهور دوباره مسیح خواهد شد."
وضعیت و جمعیت کنونی مسیحیان صهیونیست
"مجمع مؤسسه پیو در حوزه زندگی دینی و عمومی" تخمین میزند که در حدود 20 الی 40 میلیون مسیحی صهیونیست در آمریکا زندگی میکنند. "ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) در حدود 200 سازمان را برشمرده و ادعا میکند که این سازمانها دارای 40 میلیون عضو فعال هستند. دیگر سازمانهای صهیونیست مسیحی عبارتاند از: "سفارت مسیحی بینالمللی اورشلیم" (ICEJ)، "پلهای صلح" (BFP) و "دوستان مسیحی اسرائیل" (CFI). این سازمانها در کنار "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل" (CUFI) و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" (UCI) یک ائتلاف گسترده را تشکیل میدهند که نهتنها برنامه صهیونیسم مسیحی بلکه خطمشی آمریکا در خاورمیانه را نیز تحت تأثیر قرار میدهند.

"سفارت مسیحی بینالمللی اورشلیم"، "پلهای صلح" ،"دوستان مسیحی اسرائیل"، "اتحاد مسیحیان برای اسرائیل "
و ""ائتلاف متحده برای اسرائیل" ازجمله سازمانهای اوانجلیکی حامی اسرائیل هستند
برنامه کاری این سازمانها هماکنون عبارت است از:
· لابیگری با کاخ سفید و کنگره به نیابت از اسرائیل
· تهیه بودجه مهاجرت یهودیان روسیه به اسرائیل از طریق سازمانهایی چون اگزوباس (Exobus) و "سفارت مسیحی بینالمللی اورشلیم"
· مرتبط ساختن کلیساهای اوانجلیکایی با شهرکهای غیرقانونی یهودی از طریق سازمانهایی چون "جوامع دوستان مسیحی اسرائیل" (COIFC).
· تبلیغات در جهت انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس تا تضمین شود این شهر به عنوان پایتخت جداییناپذیر مردم یهودی به رسمیت شناخته میشود.
· بدنام ساختن رهبران فلسطینی که بهصورت دموکراتیک انتخابشدهاند و مانعتراشی بر سر راه تشکیل دولت فلسطینی
· بدنام کردن رهبران مسیحی حامی عدالت و مخالف صهیونیسم و همچنین شبکهها و سازمانهای غیردولتی حامی صلح و عدالت در کلیساهای غیراوانجلیکایی.