ریچارد پایپز، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد و متخصص مسائل روسیه و کمونیسم، یکی از مهمترین مخالفان شوروی در عصر جنگ سرد در دهه های 70 و 80 میلادی و از اولین و مهمترین شخصیت های حلقه نو محافظهکاران ـ در دهه 1970 بود.

ریچارد پایپز
ریچارد پایپز، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد و متخصص مسائل روسیه و کمونیسم، یکی از مهمترین مخالفان شوروی در عصر جنگ سرد در دهه های 70 و 80 میلادی بوده است. وی مشاور هنری اسکوپ جکسون نماینده دموکرات ایالت واشنگتن و از اولین و مهمترین شخصیت های حلقه نو محافظهکاران ـ در دهه 1970 بود.

امروزه ریچارد پایپز همچنان به تفسیر سیاست ها و فرهنگ روسیه میپردازد. در رابطه با وابستگی وی با تعدادی از مؤسسات سیاسی دست راستی و نو محافظهکار که رهبری جریان خود را بر عهدهدارند میتوان به مرکز آزادی ـ که پایپز در یکی از پروژههای این مرکز به عنوان یکی از اعضای کمیته آمریکایی برقراری صلح در قفقاز فعالیت میکرد ـ مؤسسه هودسون و بنیاد هریتیج اشاره نمود.

پایپز در مصاحبهای با مجله ایتالیایی تحت عنوان کوریره دلاسرا ـ که در میلان ایتالیا منتشر می شود ـ هشدار داد: در صورتی که روسیه بر برنامه های دفاع موشکی خود در اروپای شرقی پافشاری کند و نفوذ خود را به بلوک شوروی سابق گسترش دهد، با این کار زمینه های بروز "جنگ سرد جدیدی" را فراهم خواهد آورد. پایپز در مقالهای مشابه، بسیار تلاش کرد تا میان شورشیان چچن و تروریست هایی که حملات یازده سپتامبر را در آمریکا ترتیب داده بودند تمایز قائل شود.

پایپز مدیر تیم B در سال 1976 بوده است. این تیم که متشکل از متخصصان غیرنظامی و افسران بازنشسته ارتش بود، درنتیجه اصرار هیأت مشاوره اطلاعات خارجی ریاست جمهوری به عنوان تمرین تحلیل رقابتی، مقبول جرج بوش پدر، مدیر بعدی سازمان سیا واقع شد.تیم B به عنوان نیروی رقیب گروهی از مقامات اطلاعاتی سازمان سیا که با عنوان گروه A شناخته میشدند ایجاد شد. استدلال تیم B این بود که برآورد اطلاعات ملی در حوزه جماهیر شوروی که هر ساله توسط سازمان سیا ارائه می شد، استراتژی نظامی و همچنین جاه طلبی های شوروی را ناچیز می پنداشت.
ریچارد پایپز
تاریخ تولد:
مذهب:
تحصیلات:
- تحصیل در دانشگاه کرنل[1] بدون دریافت مدرک مشخص
- دکتری رشته تاریخ دانشگاه هاروارد
سوابق علمی و اجرائی:
- عضو پیشین کمیته خطر جاری[2] در دهه (1970(
- سخنگوی بنیاد هریتیج[3]
- از عناصر فعال در مؤسسه هودسون[4]
- استاد بازنشسته رشته تاریخ دانشگاه هاروارد (از سال 1997 تا به امروز)، استاد تاریخ همین دانشگاه (1958ـ 1996)، استاد و سخنران رشته تاریخ و ادبیات (1950ـ1996)
- مدیر مرکز روسیه شناسی دانشگاه هاروارد (1968ـ 1973)
- عضو شورای روابط خارجی
- عضو کمیته آمریکایی خانه آزادی برای صلح در قفقاز[5]
- عضو دفتر روابط عمومی، رسانه و از سخنرانان بینالمللی اتحادیه بنادور[6]
- عضو بنیاد حفظ یاد و خاطره قربانیان کمونیسم وابسته به شورای مشاوره ملی[7]
خدمات دولتی:
- مدیر دایره امور اروپای شرقی و شوروی شورای امنیت ملی (1981ـ 1982)
- عضو تیم انتقالی دولت ریگان[8] در وزارت خارجی(1980)
- مدیر پنل اهداف استراتژیک تیم B[9]
- افسر پیشین نیروی هوایی ایالاتمتحده آمریکا
آثار و تألیفات:
- شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی، کمونیسم و ملیگرایی در سالهای میانی (1917 تا 1923 ([10]
- روشنفکران روسی (1961) [11]
- سوسیال دموکراسی و جنبش کارگری سن پترزبورگ در سالهای میانی (1885 تا 1897 ([12]
- استراتژی اتحاد جماهیر شوروی در اروپا)1976)[13]
- پیتر استراو، لیبرالی علیه جناح راست در سالهای میانی 1905 تا 1944 )1980) [14]
- روابط آمریکا و شوروی در عصر تنش زدائی: تراژدی اشتباهات [15]
- بقا کافی نیست: واقعیتهای شوروی و آینده آمریکا )1984 [16](
- انقلاب روسیه)1990 [17](
- روسیه تحت رژیم بلشویکی در سالهای میانی 1919 تا 1924[18] )1993 (
- کمونیسم، توهم بربادرفته )1994 [19] (
- سه علت بروز انقلاب روسیه(1995 [20] (
- لنین ناشناخته: برگرفته از آرشیو محرمانه)1996 [21] (
- ثروت و آزادی)1999) [22]
- تاریخ کمونیسم)2001 [23] (
- محافظهکاری روسیه و منتقدان آن)2006 [24] (
ریچارد پایپز، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد و متخصص مسائل روسیه و کمونیسم، یکی از مهمترین مخالفان شوروی در عصر جنگ سرد در دهه های 70 و 80 میلادی بوده است. وی مشاور هنری اسکوپ جکسون[25] ـ نماینده دموکرات ایالت واشنگتن و از اولین و مهمترین شخصیت های حلقه نو محافظهکاران ـ در دهه 1970 بود. وی در همین دهه، بهعنوان یکی از اعضای کمیته خطر جاری فعالیت میکرد. پایپز همچنین مدیریت پنل اهداف استراتژیک گروه بی را ـ که اقدامی جنجالی در میانه دهه 1970 در بازتعریف وظایف سازمان جاسوسی سیا پیرامون تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی بود ـ بر عهده داشت. پایپز، یکی از منتقدان برجسته سیاست تنشزدایی[26] بود. وی این سیاست را "مملو از کندذهنی و مبتنی بر نادیده انگاشتن دشمنیها و در نتیجه آن را ذاتاً بیمعنی و پوچ " توصیف کرد.[27]
ریاست تیم B:
پایپز مدیر تیم B در سال 1976 بوده است. این تیم که متشکل از متخصصان غیرنظامی و افسران بازنشسته ارتش بود، درنتیجه اصرار هیأت مشاوره اطلاعات خارجی ریاست جمهوری[28] به عنوان تمرین تحلیل رقابتی، مقبول جرج بوش پدر، مدیر بعدی سازمان سیا واقع شد.[29] تیم B به عنوان نیروی رقیب گروهی از مقامات اطلاعاتی سازمان سیا که با عنوان گروه A شناخته میشدند ایجاد شد. استدلال تیم B این بود که برآورد اطلاعات ملی[30] در حوزه جماهیرشوروی که هر ساله توسط سازمان سیا ارائه میشد، استراتژی نظامی و همچنین جاه طلبی های شوروی را ناچیز میپنداشت[31] و نیز تفسیر درستی از اهداف استراتژیک شوروی در اختیار نداشت.
آن کاهن[32] در یکی از کتابهای خود تحت عنوان حذف تنش زدائی: حملات راستگرایان به سیا[33] که آن را در سال 1998 منتشر نمود، در اینباره مینویسد: "این ریچارد پایپز بود که نهایتاً به مدیریت تیم B پنل اهداف استراتژیک منصوب شد. وی که از مهاجران لهستانی آمریکاست، استاد تاریخ روسیه در دانشگاه هاروارد میباشد. پایپز شوروی را همواره قدرت امپریالیستی سلطه جوئی می نامید که سودای سلطه جهانی را در سر میپرورانده است. این ریچارد پرل[34] بود که پایپز را کشف کرد و مدیرش، سناتور هنری جکسون را متقاعد کرد تا وی را به عنوان مشاور به استخدام درآورد." پایپز همچنین نقش سازنده ای در انتخاب سایر اعضای پنل اهداف استراتژیک نظیر پال ولفوویتز[35]داشت. پایپز در مصاحبهای با آن کاهن در خصوص استخدام ولفوویتز اظهار داشت: " ولفوویتز را از این جهت انتخاب کردم که ریچارد پرل او را بسیار به من سفارش می کرد. وی در آن زمان، معاونت ویژه مذاکرات سالت[36] (گفتگوهای محدودساز سلاح های استراتژیک)را بر عهده داشت."
ریچارد پایپز و همکاران متخصص او که خارج از چارچوب سازمان سیا فعالیت میکردند، از سوی جرج بوش پدر[37]، که بعدها به مدیریت سازمان سیا منصوب شد، برای انجام قسمتی از فعالیتهای پنل اهداف استراتژیک، موظف شدند تا با کمک سازمان ارزیابی اسناد امنیت ملی آمریکا[38] به بررسی و ارزیابی اهداف و توانمندی های استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی بپردازند. تیم پایپز افرادی چون ویلیام ون کلیو[39] و حمایت شخصیت هایی نظیر جان اس فاستر[40] و دونالد رامسفلد[41] را با خود به همراه داشت. آنها مخالف دیدگاه سیاستمداران واقعگرائی چون هنری کیسینجر[42] بودند. کیسینجر چنین اقداماتی را برای روابط میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی خطرناک می دانست.[43]با وجود اینکه هدف گزارش شده این پنل ارائه تحلیلی بیطرفانه از تهدیدهای شوروی بود، اما بنا به گفته کاهن: "هدف این پنل که توسط جنگجویان محافظه کار عصر جنگ سرد ایجادشده بود، بر نابودی فرایند تنش زدائی و مذاکرات سالت قرار گرفت. اعضای این پنل تحقیقاتی همگی افرادی متعصب و افراطی بودند. فعالیت این پنل تحقیقاتی در تلاشی ناموفق در روز سورپرایز اکتبر[44] برای رسانهها فاش شد. گزارشات این پنل تحقیقاتی، زمینه های فکری آسیب شناسی و نیز افزایش تدریجی سلاحهای سنگین را فراهم ساخت. این روند در اواخر دولت جیمی کارتر شروع شد و در دوران ریگان شتاب بیشتری به خود گرفت"[45].

اقدامات تیم B با انتقادات تند و فراوانی مواجه شد. فرِد کاپلان[46] در این باره نوشت: "تیم B تقریباً در هر موضوعی اشتباه نتیجه گیری میکند."[47] تیم پایپز اصرار داشت که شوروی از 1976 به "تولید ناخالص ملی زیاد و در حال افزایش" خود همچنان ادامه داده است.[48] وی مدعی بود اعتقاد سازمان سیا مبنی بر اینکه که هرج و مرج اقتصادی، سد راه استحکامات و پدافند شوروی شده، نقشهای از سوی اتحاد جماهیر شوروی بوده است.[49] بعضی از اعضای تیم B تا سیاست ضربه اول[50] علیه اتحاد جماهیر شوروی نیز پیش رفتند. یکی از کارمندان سازمان سیا، تیم B را "دادگاهی پوشالی"[51] نامید[52].
یکی از دعاوی عجیبی که از سوی متخصصان پنل مطرح شد مسئله دسترسی شوروی به نوعی رادار زیردریایی غیرصوتی بود. این رادار بسیار پیشرفته و پیچیده بوده و سرویس های جاسوسی خارجی نیز از کشف و شناسایی آن عاجز ماندند. بنا به گفته ریچارد پایپز عدم دستیابی این پنل به مدرکی در این زمینه، خود دلیلی دال بر وجود چنین ابزاری بود[!]. وی در این باره گفت: "بله، این مسئله مهمی است. اگر در آنجا چیزی نیست، قطعاً مسئله مهم و تأمل برانگیزی است. اگر تصور میکنید شوروی با شما در زمینه سلاحهای استراتژیک هم عقیده است و درباره آن صحبتی به میان نمیآورد، بنابراین باید گفت در این میان چیزی گم شده و درست از آب در نمیآید. و سازمان سیا نیز اطلاعی از آن ندارد."
آن کاهن نیز در رابطه با این جریان میگوید: "آنها نمیتوانستند بگویند شوروی ابزاری غیر صوتی جهت شکار زیردریاییهای آمریکا در اختیار داشته است، چراکه توانایی کشف این سیستم غیرصوتی را نداشتند. لذا گفتند شاید شوروی ابزاری غیرصوتی در اختیار دارد که ناوگان زیردریایی آمریکا را آسیب پذیر میسازد. اما از طرف دیگر هیچگونه مدرکی، مبنی بر اینکه شوروی از چنین سیستمی برخوردار بوده، وجود نداشت. آنها میگویند: ما نتوانستیم مدرکی پیدا کنیم که به ما بگوید شوروی همانگونه که بسیاری از مردم تصور میکنند اقدام میکند، لذا به نظر میرسد آنها به شیوهای دیگر فعالیت میکنند، و ما نمیدانیم آن شیوه متفاوت چیست؟، اما همین مقدار میدانیم که آنها قطعاً بدان عمل میکنند."

اگرچه پایپز ادعا میکند تاریخ، تیم B را تأیید کرده است، اما منتقدان او قانع نشده اند. به گفته یکی از مقامات آژانس کنترل خلع سلاح تسلیحاتی[53]، ادعاهای پایپز و تیم او همگی " توهم بوده است. منظور من این است، آنها به رادارهای بیرون شهر کراسنویارسک[54] نگاه میکنند و میگویند: "این یک سلاح لیزری است"، درحالیکه در حقیقت (اساساً) چیزی از این نوع نبوده... و اگر شما اظهارات بخصوص بسیاری از اعضای تیمB را درباره سیستم های تسلیحاتی بررسی کرده و آنها را تک تک موردسنجش قرار دهید، میبینید که همگی در اشتباه بودهاند.[55]
تاریخنگاری امنیتی در حوزه شوروی
امروزه ریچارد پایپز همچنان به تفسیر سیاست ها و فرهنگ روسیه میپردازد. در رابطه با وابستگی وی با تعدادی از مؤسسات سیاسی دست راستی و نو محافظهکار که رهبری جریان خود را بر عهدهدارند میتوان به مرکز آزادی ـ که پایپز در یکی از پروژههای این مرکز به عنوان یکی از اعضای کمیته آمریکایی برقراری صلح در قفقاز فعالیت میکرد ـ مؤسسه هودسون و بنیاد هریتیج اشاره نمود. در سال 2007 وی همراه با مؤسسه هودسون بیانه مشترکی علیه روسیه صادر کرد. این بیانه روسیه را "به بازگشت به الگو های رفتاری اتحاد جماهیر شوروی" متهم میکرد.
در دوازدهم ژوئن سال 2007، پایپز در میزگردی پیرامون "قربانیان جنایتهای کمونیسم از سال 1917 تا به امروز"[56] که از طرف بنیاد هریتیج برگزار گردید، شرکت کرد. این میزگرد به دنبال برگزاری مراسمی اختصاصی در واشنگتن دیسی به منظور حفظ یاد و خاطره "صد میلیون انسان بیگناه، که توسط رژیم های خودکامه کمونیستی در سطح جهان کشته شدند" برگزار گردید. این مراسم یادبود توسط بنیاد حفظ یاد و خاطره قربانیان کمونیسم که وابسته به شورای مشاوره ملی است و ریچارد پایپز نیز در آن مشغول فعالیت است، برگزار گردید. سایر اعضای این بنیاد را افرادی چون ادوین فولنر[57]، کارل گرشمن[58]، جرج ویگل[59] و جک کمپ[60] تشکیل میدادند. پیش از این نیز ریچارد پایپز یکی از سخنرانان سمیناری با عنوان "لهستان قبل از حکومت نظامی و بیست و پنج سال بعد از آن"[61]، بوده است. این سمینار از طرف بنیاد هریتیج و در دسامبر سال 2006 برگزار شد.

همچنین ریچارد پایپز نویسنده ای فعال در روزنامه ها و مجلات مهم داخلی آمریکاست. وی در سال 2004 مقاله ای در مجله فارن افرز[62] به چاپ رساند که در آن بعضی از انتقادات بسیار تند و شدید خود را به تمایلات فرهنگی و تاریخی روسیه برای حرکت به سمت حکومتی دیکتاتوری، تکرار کرده بود؛ " مدارک بسیاری، مبنی بر اقدامات ضددموکراتیک و ضد آزادی که از سوی دولت کنونی روسیه [دولت پوتین] اعمال میشود، وجود دارد. هرچند چنین اقداماتی از سوی دولت روسیه بر مردم این کشور تحمیل نمیشود، اما در حقیقت دولت روسیه از چنین فعالیتهایی حمایت میکند."
پایپز در مصاحبهای با مجله ایتالیایی تحت عنوان کوریره دلاسرا[63] ـ که در میلان ایتالیا منتشر میشود ـ هشدار داد: در صورتی که روسیه بر برنامه های دفاع موشکی خود در اروپای شرقی پافشاری کند و نفوذ خود را به بلوک شوروی سابق گسترش دهد، با این کار زمینه های بروز "جنگ سرد جدیدی" را فراهم خواهد آورد. به دنبال بحران گروگانگیری مدرسه بسلان[64] در سال 2004، پایپز با اظهار تأسف از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، گفت: "به نظر میرسید وی قصد نداشت حتی یک وجب از خاک چچن را تسلیم کند. پوتین در روز شنبه (بعد از قتلعام همه افراد داخل مدرسه اعم از دانش آموزان و گروگان گیرها) گفت: "ما از خود ضعف و سستی نشان دادیم؛ شخص ضعیف همیشه مغلوب است". این مسأله برای مردم روسیه جزء بدیهیات است، اما چنین تلقی در مورد مسأله چچن اشتباه است. روسیه بزرگترین کشور روی کره زمین است و مطمئناً میتواند از یک مستعمره کوچک و وابسته صرفنظر کند، و روسیه باید این کار را فوراً انجام دهد."[65]
پایپز در مقالهای مشابه، بسیار تلاش کرد تا میان شورشیان چچن و تروریست هایی که حملات یازده سپتامبر را در آمریکا ترتیب داده بودند تمایز قائل شود. وی در این مقاله مینویسد: "پوتین در سخنرانی خود بعد از ماجرای گروگان گیری، تقریباً این حمله را مرتبط با اسلام دانست و گفت: "باید اقرار کرد که در بازشناسی ماهیت پیچیده و خطرناک فرایندهایی که در روسیه و در سطح جهان، بهطور فراگیر دخالت دارند شکست خوردهایم." پوتین در ادامه میافزاید: تعدادی از این تروریست ها، عربهایی بودند که این خط فکری را حمایت می کردند و به تقویت آن میپرداختند. اما حقیقت این است که انگیزههای شورشیان چچن با القاعده کاملاً متفاوت است و شورشیان چچن راه های بسیار متفاوتی را در مبارزه با ایشان(روس ها)، دنبال میکنند."

پایپز بخاطر دیدگاههایش در باب جنگ سرد، گاهی اوقات بهعنوان "نظریهپرداز ابتکارات سیاست خارجی شجاعانه دولت بوش" موردتوجه قرار میگرفت.[66] با این وجود، وی انتقاداتی به جنگ عراق وارد می دید. پایپز در مصاحبهای با پایگاه اینترنتی بوستن گلوب[67] اظهار داشت: " فکر میکنم جنگ عراق ازاینجهت که منجر به نابودی این شیطان متجاوز شد، درست بود. اما در ورای این، تصور میکنم که آنها بسیار جاه طلب و بلند پروازند". پایپز اعتقاد دارد دموکراسی سازی در عراق "غیر ممکن و در حد یک توهم" است. وی همچون اولین نو محافظهکاران، نظیر ایروینگ کریستول[68] که در موضوعاتی چون توسعه دموکراسی شبیه به مداخله نظامی در خاک یک کشور، مواضع مبهم و نامعلومی دارد، در انعکاس نظریات خود پیرامون روند دموکراسی سازی عراق میگوید: دموکراسی در میان سایر مسائل، به فردگرایی نیازمند است؛ فردگرایی موردنظر به معنی تفکیک میان عصبیت های قومی، نهادهای طایفهای و مقاومت فردی و رو در روی دولت است. شما چنین چیزی را در منطقه خاورمیانه نمی بینید. به عبارت سادهتر عراق به شکل قومی اداره میشود." وی عدم آینده نگری در دولت را به نبود بازاندیشی تجربیات و اقدامات گذشته آن نسبت می دهد. پایپز در این باره میگوید: پال ولفوویتز مطالعات زیادی در زمینه تاریخ نداشته و تاریخ حوزه تخصصی وی نبوده است. او را باید یک کارشناس نظامی و نیز متخصص سلاحهای هسته ای دانست، چرا که تحصیلات خود را در این زمینهها گذارنده است. وی همچون بسیاری از دانشمندان، درک مشخص و درستی از سایر فرهنگها ندارد."
پسر وی، یعنی دانیل پایپز[69] را نیز باید در زمره نو محافظهکاران افراطی بهحساب آورد. دانیل پایپز مفسر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه، نو محافظهکاری جنجالی و بسیار افراطی است. در سال 2003، هنگامیکه جرج بوش وی را بهعنوان مدیر، بهمنظور فعالیت در هیأت مدیره مؤسسه صلح ایالات متحده[70] انتخاب کرد، حجم وسیعی از انتقادات به جرج بوش وارد شد و وی را وادار به واکنش نمود. این انتقادات باعث شد تا جرج بوش کنگره را مورد بیاعتنایی قرار دهد و درنهایت، پایپز را در این پست منصوب سازد.ریچارد پایپز چندین کتاب نیز به نگارش درآورده است. ازجمله این کتاب ها میتوان به انقلاب روسیه، روسیه تحت رژیم بلشویکی و نیز ثروت و آزادی اشاره نمود. وی به عنوان یک شاهد حرفهای در سال 1992، در دادگاهی برای محاکمه قانونی روسیه[71] علیه حزب کمونیست شهادت داد.